زندگی
نمیدونم دوستایه عزیزم باور میکنید یا نه ؟
تارا رو اصلا نه دیده بودم و نه حتی صداشو شنیده بودم
ولی از وقتی رفته فک میکنم بهترین و صمیمی ترین دوستمو از دست دادم ،
انگار سالیان سال بود که باهاش آشنا بودم ، چرا اینجوری ام ؟ نمیدونم ...
خدایا به بزرگیت قسم ت میدم، بهشت وعده داده ات رو نصیب تارایه مهربون کن....
روحش شاد
نظرات شما عزیزان:
وبلاگت فوق العادست بهار واقعا لذت بردم ، ولی حیف بازدیدت کمه ، چرا با سایت های بزرگ تبادل لینک نمی کنی تا بازدیدت بالا بره ؟ یه سری به این سایت که واست گذاشتم بزن و باهاش تبادل لینک کن . بازدیدت رو از این رو به اون رو می کنه .... فقط یه بار امتحان کن
سلام
ممنون که اومدی
چشششششششششم
سلام...
ممنونم از این پستت عزیزم
منو که میشناسی؟خواهر زادشم!!!
هنوز احساس میکنم بین ماست...
همین جا..
کنارمون....
خواستی بیا وبم خوشحال میشم عزیزم...
سلام عزیزم
آره منم احساس میکنم تارا هست
خدا رحمتش کنه
خوشحال شدم بهم سرزدی
سعی کن پست بذاری؛ درباره ی آدام و رسوم منطقه ی خودت؛ اون چیزی که شما رو بعنوان یه انسان خوشحال یا ناراحت می کنه و و و و
اینطوری ما هم که نمی تونیم زیاد سفر بریم می تونیم انسان های دور و برمون رو خوب بشناسیم..
امیدوارم شما مثل جنوب وبت رو تعطیل نکنی..
سلام سید
اگه تونستم چشم حتما
درحیرتم ازمرام این مردم پست/این طایفه زنده کش مرده پرست/تاهست به ذلت بکشندش/تاکه مرد به عزت ببرندش سردست
شاید مصداق همین مثل باشیم که اینطوری هستیم..
سلام سید
شاید......